ایستگاه آخر

مرا سفر به کجا می برد...

ایستگاه آخر

مرا سفر به کجا می برد...

 

وقتی گفتم : « دوستت می دارم ! »

می دانستم که الفبای تازه را اختراع می کنم ،

به شهری که در آن

هیچ کس خواندن نمی داند !

شعر می خوانم ،

در سالنی متروک

و شرابم را در جام کسانی می ریزم

که یارای نوشیدنشان نیست ! 

 

                        « نزار قبانی » 

نظرات 3 + ارسال نظر
مومو چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:02 http://mo-mo.blogsky.com

نزار ... بی بلقیس نزار شد...نیازی هم به سالن پر ندارد که جام قلب خیلی ها را حرفهایش پر میکند.

نزار بی بلقیس هم نزار بود !

ســــــــاحل جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 18:56 http://sinohe89.blogfa.com

دستبندی بافته‌ام ...
به رنگ تو،
بافته‌امش از نخ‌های دوری و نبودنت،
فاصله‌ها
را می‌بافم ...
گره به گره،
رج به رج،
قدم به قدم،
شاید به تو نزدیک‌تر شوم...

ساحل یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:41 http://sinohe89.blogfa.com

نگران من نباش
عادت کردم به نبودنت
فوق فوقش دلم می گیرد....
گریه می کنم.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد