فردا و فردا و فردا
پاورچین پاورچین می خزد از روزی به روز دیگر
به سوی آخرین نبشته در دفتر زمان مقدر
و جمله دیروزهامان بر دلقکان روشن نموده اند راه،
راهی به سوی مرگ خاک آگین.
خاموش! خاموش! ای شمع تکیده!
زندگی جز سایه گذران، جز بازیگزی مفلوک نیست.
بازیگری که دولتش را با کبر و ناز و چهره ی پر آژنگ بر صحنه به سر می آورد
و سپس دیگر آوازی از او بر نمی آید. افسانه ای است این زندگی، که ابلهی می بافدش؛ آکنده از خشم و هیاهو،
گویای هیچ...
(مکبث، پرده پنجم، صحنه ی پنجم)
امروز . امروز . امروز
سلام دوست خوبم
سال نو مبارک
امیدوارم سال خوبی داشته باشی.