اینک موج سنگین گذر زمان است که در من می گذرد
اینک موج سنگین زمان است که چون جوبار آهن در من می گذرد
اینک موج سنگین زمان است که چونان دریایی از پولاد و سنگ در من می گذرد
***
در گذر گاه نسیم سرودی دیگر گونه آغاز کرده ام
در گذرگاه باران سرودی دیگر گونه آغاز کرده ام
در گذر گاه سایه سرودی دیگر گونه آغاز کرده ام
نیلوفر و باران در تو بود
خنجر و فریادی در من
فواره و رؤیا در تو بود
تالاب و سیاهی در من
در گذرگاهت سرودی دگر گونه آغاز کردم
***
من برگ را سرودی کردم
سر سبزتر ز بیشه
من موج را سرودی کردم
پر نبض تر ز انسان
من عشق را سرودی کردم
پر طبل تر ز مرگ
سر سبز تر ز جنگل
من برگ را سرودی کردم
پر تپش تر از دل دریا
من موج را سرودی کردم
پر طبل تر از حیات
من مرگ را
سرودی کردم
تا مگر شیشه این کاخ به هم درشکند
تا مگر ولوله افتد به دل قصر سکوت
دست در حسرت سنگ
سنگ در آرزوی پرواز است !
.................................................................... احمد شاملو
اسم وبلاگ رو تغییر دادم به « ایستگاه آخر »
به نظرم این اسم قشنگتر از قبلی (ابرهای رو به باران) میاد.
به ایستگاه آخر خوش اومدین !
سلام
سوء تفاهم برادرم بود که به یمن ازدواج برطرف شد
ممنون
ایستگاه آخر!
مهم نیست که کجا مینویسیم. مهم اینست که مینویسیم!
آخر آخر!
می نویسیم٬ خط خطی می کنیم٬ سیاه می کنیم و ورق می زنیم...