ایستگاه آخر

مرا سفر به کجا می برد...

ایستگاه آخر

مرا سفر به کجا می برد...

ایستگاه آخر

 

اینک موج سنگین گذر زمان است که در من می گذرد
اینک موج سنگین زمان است که چون جوبار آهن در من می گذرد
اینک موج سنگین زمان است که چونان دریایی از پولاد و سنگ در من می گذرد  


*** 


در گذر گاه نسیم سرودی دیگر گونه آغاز کرده ام
در گذرگاه باران سرودی دیگر گونه آغاز کرده ام
در گذر گاه سایه سرودی دیگر گونه آغاز کرده ام

نیلوفر و باران در تو بود
خنجر و فریادی در من
فواره و رؤیا در تو بود
تالاب و سیاهی در من

در گذرگاهت سرودی دگر گونه آغاز کردم 

 
*** 


من برگ را سرودی کردم
سر سبزتر ز بیشه

من موج را سرودی کردم
پر نبض تر ز انسان

من عشق را سرودی کردم
پر طبل تر ز مرگ

سر سبز تر ز جنگل
من برگ را سرودی کردم

پر تپش تر از دل دریا
من موج را سرودی کردم

پر طبل تر از حیات
من مرگ را
سرودی کردم

تا مگر شیشه این کاخ به هم درشکند
تا مگر ولوله افتد به دل قصر سکوت
دست در حسرت سنگ
سنگ در آرزوی پرواز است !

.................................................................... احمد شاملو

 

 

اسم وبلاگ رو تغییر دادم به « ایستگاه آخر »

به نظرم این اسم قشنگتر از قبلی (ابرهای رو به باران) میاد. 

به ایستگاه آخر خوش اومدین ! 

نظرات 2 + ارسال نظر
ساغر شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:40 http://koodakestan.mihanblog.com

سلام

سوء تفاهم برادرم بود که به یمن ازدواج برطرف شد

ممنون

نقطه نویس شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 16:43 http://noghtenevis.blogspot.com

ایستگاه آخر!
مهم نیست که کجا می‌نویسیم. مهم اینست که می‌نویسیم!

آخر آخر!
می نویسیم٬ خط خطی می کنیم٬ سیاه می کنیم و ورق می زنیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد