امروز یه پیراهن از دوران کودکی که نگهش داشته بودم (بودند!) رو بعد از مدت ها دیدم. یک مرتبه رفتم به چندین سال پیش و دوران خوش کودکی. یاد اون دوران به خیر
یه سری به آلبوم عکس های قدیمی انداختم. بزرگ شدن و تغییر رو می شد تویِ برگ برگِ آلبوم دید. کاش می شد به اون دوران پاک برگشت.
دلم برای لباس های دوران کودکی تنگ شده...
* * *
هاچ زنبور عسل (قدیمی ترین کارتونی که یادم میاد نگاه میکردم) – مدرسه موش ها – خونه مادربزرگ – هادی و هدا - حنا دختر در مزرعه – بل و سباستین – بینوایان - بی خانمان – زنان کوچک – بابا لنگ دراز – آن شرلی – گوریل انگوری -چوبین - بچه های مدرسه والت – زنان کوچک و ...
سلام دوست عزیز . عید غدیر خم را تبریک می گویم . وبلاگ خوبی دارید موفق باشید . منتظر نظرات شما در وبلاگم هستم .