ایستگاه آخر
مرا سفر به کجا می برد...ایستگاه آخر
مرا سفر به کجا می برد...
از این بالا که پایین رو نگاه می کنی ، دنیا به نظر خیلی قشنگ تر میاد
اینجا آسمون خیلی به زمین نزدیک تره
اینجا شب ها اگه دستت رو یکم بالاتر ببری ، می تونی ستاره ها رو توی دستت بگیری
اینجا دیگه صداهایی رو که دوست نداری ، نمی شنوی
اینجا دیگه خستگی معنا نداره
حدود دو هفته ای می شد که اینجا مهمان پدربزرگم بودم . جای خیلی با حالی بود
روستایی با سه خانوار و هفده نفر جمعیت ، تازه اونم با من !
دوستای خیلی خوبی هم پیدا کردم ! مثل این ، یا این و یا حتی این دو تا دو قلو !
الان هم دلم برای دوستام خیلی تنگ شده!
+ دارم حساب کتاب میکنم ببینم میشه چند ماهی رفت اونجا یا نه
سلام
ممنون از حضورت
موفق باشی
چقدر طبیعته خدای من !
خیلی نازه !همش هیفده نفر !
خیلی سر سبزه ! کاش منم اونجا میبودم و فقط یه نفس عمیق میکشیدم ....
حه دوستایی !به به !حالا دوقلو بودنشونو چه مدلی میفهمی !اسماشون چیه !؟
این روزا تنها جاییی که بهم آرامش میده این روستای هفده نفره ست
...
دو قلو بودنشون رو از اینجا فهمیدم که موقع تولدشون همین جا بودم!
سلام سلام
خیلی جالب بود.مرسی که بهم سر زدی
جدا خوشبحالت
سلام
از وبلاگتون معلومه خیلی ادمه با سلیقه ای هستید
نمی دانم آدم ها را می شود قسمت کرد یا نه
بعضی ها من
بعضی ها تو
و بعضی ها روح سرگردان ما
تو از کدام دسته ای
از آنان که شت به دیوار
و رو در روی جوخه آتش می ایستند؟
سنگ صبور به روز شد.منتظر حضور سبزتون و نظرات سازندتون هستم.
وب جالبی دارید خوشحال میشم تو وبم ببینمتون.
آپدیت شد منتظرم
سلام.اول از همه ممنونم که به من سر زدید.
دوم هم خیلی ببخشید که دیر جواب نظرتون رو دادم.چون این مدرسه ها اصلا وقت برای آدم نمیذارن...
اما من یه سوال از شما دارم.دنیای شما فقط روز و عصر و شب و غروب و... است؟؟؟
من با مداد رنگیام دنیام رو رنگ زدم اما شما زندگی روزمرتون رو...
بازم بهم سر بزنید.
ممنونم.
چه جای بکری!
دوستانت رو هم دیدم. خوبیش اینه که بی‌وفایی نمی‌کنن :)
نمی دونم این بلاگر لعنتی چشه که این چند وقته قسمت نظراتش باز نمیشه
اومدم و تمام نوشته هات رو خوندم
سلام ممنون به خاطر حضورتون با تبادل لینک موافقی؟منتظرم